چه زیبا باشی ، چه زشت
چه تردید داشته باشی و چه برایت مهم باشد
پیش از آنکه فراموشم کنی یا که بمیری
درونت را برایم بگشا
چه ضعیف باشی ، چه قوی
قبل از آنکه خاک گورت کنده شود
می خواستم در آغوش بگیرمت
چه فکر کنی که هرزه ای و چه فکر کنی گناهکاری
یا اینکه کاملاً برایت بی اهمیت باشد
حتی اگر برایت اهمیت ندارد که من چه فکری میکنم
حتی اگر بدجنس باشی
حتی اگر دنیایت نمی داند که من وجود دارم
وجود دارم ، وجود دارم
می خواستم در آغوش بگیرمت
چه من شیرین ترین افسوست باشم چه نه
چه من بدترین خاطرات شده باشم ، بدترین
چه داده یا فروخته شده باشم
همیشه مال تو بوده ام
می خواستم در آغوش بگیرمت
ودر چشمانت به خود آیم
می خواستم بگویم که از تو دلگیر نیستم
می خواهم که
مرا فشار دهی
می خواهم که مرا در آغوشت فشار دهی